هوالرئوف الرحیم
خب اتفاق شکررررر دار این چند شبه دندون موش موشکم بود که به حمدلله در اومد و بلاخره شب راحت می خوابه.
دنبال آش دندونیم که به نیت سلامتیش بپزم پخش کنم انشاالله.
جالبیش اینه که از لحاظ زمانی با رضوان یکی شد.
من شب بیست و یک بهمن توی رضوان بی قراری دیدم و شب بیست و سه بهمن که اتفاقی دستم داخل دهانش رفت با اون کوچولوی تیز سفید تو دندونش آشنا شدم.
مال فسقلک رو از رو بی قراری های شبش متوجه شده بودم. ورم دندونشم دیده بودم و همینطوری روند رو مونیتورینگ می کردم و شبها با استامینوفن خوابوندمش و کمتر از رضوان از لحاظ درد کشیدن اذیت شد. ما هم کمتر حرص خوردیم و پریشون شدیم. چون ماجرا روشن بود.
دیگه خلاصه الحمدلله شدید.
درباره این سایت