هوالرئوف الرحیم
انقدررررر خسته م که خدا می دونه.
اون از دیشب و اونهمه پیاده روی برج میلاد. این از امشب و اینهمه پیاده روی + در به در دنبال سونوگرافیست خانم گشتن و تو بیمارستان هم بدو بدو برای کارهای چکاپ.
دلم رو خوش کرده بودم امشب تموم میشه ولی نشد. فردا هم صبح زود زنگ بزنم ببینم سونوگرافی پیدا میشه یا نه، که رضا قبل رفتن به سرکار ببرتم.
ولی دکتر الکی گیر می ده. رضوان هم فسقلی بود. خیلی هم خوش وزن بدنیا اومد.
بعدم هیچ کدوم این شکم گنده هایی که امشب دیدم هیجان پرستارها رو مثل من برنیانگیختن واسه دیدن حرکت جنین. این یعنی زیر این پوست بچه ست. نه چربی و بقیه ی ماجراها که انقدر واضح و ذوق برانگیزه.
هیچی دیگه. الهی شکر و صدهزار مرتبه شکر اوضاع فسقلی خانم خوبه. سونو انجام بدم بفرستم برای دکتر با تلگرام هم دیگه خوب خوب میشه.
پلیز هلپ می گاد.
هنوز هیچ جا عید دیدنی نرفتیم.
هنوز هیچی از فامیلهای اصلی رضا نیومدن.
درباره این سایت