هوالرئوف الرحیم
امشب با رضا پولهای کادوئی دخترک و رضوان رو تبدیل به طلا کردیم.
امشب که شب سالگرد ازدواجمون هست، خیلی چشم گردوندنم گوش تیز کردم ببینم حواسش هست یا نه. که نبود.
طلا نمی خوام ازش. فقط دلم می خواد یادش باشه. دلم می خواد این روز رو گرامی بداره. مطمئنم که اصلا یادش نیست. چون وقتی شنید یه هفته دیگه روز معلمه، شکه شد و گفت" ا چه زود رسید". وگرنه یه اشاره ای هم به این مناسبت می کرد.
حالا منم باید ببینم تا صبح چند هزار بار بیدار میشم و می تونم چه کاری رو برای این مناسبت انجام بدم.
درباره این سایت