هوالرئوف الرحیم
بچه ها دیشب بیچاره مون کردن.
با بیچارگی واقعی رضوان رو خوابوندم. فسقلکم در حال خواب بود که یوهو بیدار شد به فغان کردن و چنان کرد که همه بیدار شدن.
حالا فسقل رو ساعت 2 اینطورا خوابوندم ولی رضوان خوابش نمی برد. خودم وسطشون غشششش کردم و یخخخخخ کردم و نصف شب از زور سرما پریدم. اما هرچی پتو رو روی بچه ها می کشیدم بیدار می شدن و پتو رو می زدن کنار. قشنگ گوش و موهام یخ بود. یعنی خونه سرد بود ولی نمی دونم چرا اینجوری می کردن.
پاشدم بخاری رو زیاد کردم و زیر دوتا پتو خوابیدم و صدای بینی کیپ شده ی رضوان و سرفه هاش رو می شنیدم که خوابم برد.
خوشبینانه تصور می کنیم که رضوان هم مثل من به بهار آلرژی داره و مثل من که الان دو روزه خارش حلق و بینی و عطسه هام شروع شده، اونم سر اینه که بینیش کیپ شده و سرما نخورده.
درباره این سایت